پیوند روان‌شناسی و فشن؛ وقتی لباس‌ها با ذهن حرف می‌زنند.

روانشناسی و فشن
روان‌شناسی و فشن هرگز از هم جدا نبوده‌اند. آنچه می‌پوشیم؛ فقط یک ویترین بیرونی و چیزی که به اطرافیانمان نشان می‌دهیم نیست، بلکه به‌صورت مستقیم بر رفتار، احساس و نمایه‌ی هویتی ما اثر می‌گذارد. بهداشت روان مجموعه‌ای از موقعیت‌ها، عوامل و توانایی‌هاست که از تنظیم احساسات و عملکرد روزانه تا رضایت از زندگی را شامل می‌شود. فشن به عنوان یک زبان غیرکلامی و ابزاری هویت‌ساز در عین اینکه می‌تواند حمایتی از سلامت روان و وسیله‌ای برای افزایش اعتمادبه‌نفس، احساس تعلق و بیان هویت محسوب شود؛ با تقویت استانداردهای غیرواقعیِ بدن، ایجاد مقایسه‌های اجتماعی و ... می‌تواند اثری آسیب‌رسان نیز داشته باشد. به مناسبت دهم اکتبر: روز جهانی بهداشت روان به بررسی پیوند میان مد و سلامت روان از منظر پژوهش‌های تجربی تا نمونه‌های ملموس در کالکشن‌ها و کمپین‌های برندهای فشن پرداختیم.

نظریه‌ها و شواهد روان‌شناختی که نشان می‌دهند «لباس» چگونه می‌تواند ذهن را تغییر دهد!

لباس‌هایی که می‌پوشیم، عملکرد شناختی و رفتاری مغز را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

رنگ‌ لباس‌هایی که می‌پوشیم روی احساساتی که تجربه می‌‌کنیم اثر می‌گذارند، و لباس‌ها می‌توانند به عنوان زبان هویتی و اجتماعی ما ظاهر شوند. آنچه می‌پوشیم حتی می‌تواند عملکرد شناختی و رفتاری مغزمان را تحت تاثیر قرار دهد.

با این اوصاف نمی‌توان از کارکرد روانشناسانه‌ی مد و فشن چشم‌پوشی کرد.

 وقتی برندها مسئله‌محور یا اعتراضی طراحی می‌کنند.

وقتی از کنشگری برندها صحبت به میان می‌آید؛ در عمل، چند جهت‌گیری مشخص رخ می‌دهد:

·       طراحان و برندهایی که مفاهیمِ روانی را مستقیم در کالکشن‌هایشان وارد کرده‌اند.

·       طراحانِ کانسپچوال یا مفهوم‌گرا،  که با خلق محیط یا لباس مفاهیم روانی-اجتماعی را به چالش کشیده‌اند.

·       برندهایی که در سطح کمپین‌های آگاهی‌بخشی به سلامت روان پرداخته‌اند.

در ادامه به بررسی مثال‌هایی از هر یک از موارد فوق می‌پردازیم:

سال 2021 بود که الکساندر مک‌کوئین، با بازآفرینی نمادین فضای یک آسایشگاه روانی دست به جلب نظر افراد به وضعیت‌های روانی، شکنندگی و برهم ریختگی هویتی زد.

این نمایش نمونه‌ای از استفاده از فشن برای ایجاد گفت‌وگوی انتقادی درباره سلامت روان و نقش نمایش صحنه‌ای در متأثر کردن مخاطب است.

روانشناسی و فشن

روانشناسی و فشن

Alexander McQueen — «Voss» (SS2001)

نمونه‌ای دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد؛ ری کاواکوبو بود که در "بدن لباس را ملاقات می‌کند و لباس بدن را" (Body Meets Dress, Dress Meets Body) با ایجاد :فرم‌های پد دار" و تغییر زبان بدن، پرسشی در خصوص ساختارهای زیبایی و ادراک بدن  مطرح کرد.

روانشناسی و فشن

Rei Kawakubo—« Body Meets Dress, Dress Meets»( SS1997)

پژوهش‌های اخیر  موفق به تشخیص ارتباط بین درگیری با فشن و خودآرایی بیش‌از اندازه با پیامدهای منفیِ سلامت روان شده‌اند. نکته‌ای که طراحیِ مسئولانه و سیاست‌گذاری اخلاقی را ضروری می‌سازد.

روانشناسی و فشن

فشن و روان‌شناسی نه‌تنها هم‌نشین‌اند، بلکه به‌طرز عمیقی همدیگر را شکل می‌دهند. از نظریه‌های تجربی تا اجراهای صحنه‌ای و کالکشن‌هایی که هویت و آسیب‌های اجتماعی را بازتاب می‌دهند، این پیوند هم فرصتی برای بهبود سلامت روان فراهم می‌آورد و هم خطری بالقوه در اغفال یا برچسب‌گذاری منفی است.

 به‌مناسبت روز جهانی بهداشت روان، طراحان، برندها و فعالان بازار مد فرصت دارند تا با دانش روان‌شناسانه و همراهی نهادهای سلامت، فشن را به ابزاری برای توانمندسازی، خودپنداره‌های منفی و ارتقای رفاه تبدیل کنند.

نظرات کاربران
افزودن نظر جدید

شما هم می توانید در مورد این بلاگ نظر بدهید